هرگاه صحنهای از یک فیلم، از طریق کارکرد صحیح عناصر سینمایی معنیسازی کند، هر ثانیهی آن از قبیل خوانش میزانسنی برخوردار خواهد بود. به منظور اثبات این مدعا، این مقاله به تحلیل نمایی استودیویی و نودثانیهای از فیلمی صامت و سیاه و سفید میپردازد که به خاطر خلاقیت و مهارت نهفته در آن، به رغم دههها که از ساخت آن میگذرد، هنوز اهمیت خود را حفظ کرده و توانسته به تولید و انتقال مفاهیمی بپردازد که صرفا از چنان متورانسنهای بینظیری بر میآمد که خود بانی مفهوم و اهمیت میزانسن سینمایی بودهاند. این نمای بیسابقه تا آن زمان، واحد آن حد از ویژگیهای خلاقه و اجرای ماهرانه است که همچون درخشش طلوع میزانسن در سینما جلوه میکند.