به همین بهانه، پرده عریض نقرهای در چهلوچند سال سینمای بعد از انقلاب، میزبان آثاری با محوریت مقابله و اخطار نسبت به این پدیده نحس و بداختر بوده است. «تاراج» یکی از آندست فیلمهاییست که مبارزه با مواد مخدر و همراهی مامور انتظامی با یک قاچاقچی کهنهکار را به تصویر میکشد. زینالبندری، قهرمان فیلم ایرج قادری، با کمک ستوان احمد، شبکه گسترده توزیع هروئین را منهدم میکند.
مهدی صباغزاده نیز در «سناتور» استوار حقگو را به قابی از تصاویر میآورد، حقگویی که در مسیر کشف هروئین از فعالیت نظامی معلق میشود، چراکه یک سر ماجرا به سناتوری منتسب به دربار بازمیگردد. اما اکبر صادقی در فیلم سینمایی «دبیرستان» از منظری دیگر به مبارزه با مواد مخدر میپردازد، از آنجا که معلمی با ترک اعتیاد، تدریس از سر گرفته و برخی شاگردان خود را به این معضلِ مشکلساز، دچار میبیند.
«متری شیشونیم» اثر دیگری در سینمای ایران است که سعی صادقانه پلیس ستاد مبارزه با مواد مخدر در مواجهه با یک قاچاقچی جوان را به نگاه مخاطب مینشاند. سعید روستایی در یک بستر پلیسی-اجتماعی، قابهایی ازعقدههای تلمبارشده قاچاقچی داستان با چاشنیِ بحرانهای غمبار او از کودکی تا جوانی را به تصویر میکشد.
سینمای ایران که در گونه فیلمهای اجتماعی مظروف آثار خوشساخت و شناختهشهایست، در زمینه پرداخت به معضل اعتیاد و اثرات مخرب آن، آثار بسیاری به خود دیده است که «مرهم»، «دارکوب»، «شمعی در باد»، «خونبازی»، «عصر یخبندان»، «مغزهای کوچک زنگزده» و «بوتیک» را از جمله آنها میتوان خواند.