بنیاد سینمایی فارابی
تاریخ: 09 آبان 1395

کيارستمي رندي لسان الغيب را داشت / عليرضا تابش

  • کد خبر: 100069
  • تعداد مشاهده خبر: (2754)
  • نویسنده: SuperUser Account
  • گروه خبر: يادداشت



مدير عامل بنياد سينمايي فارابي مي گويد: کيارستمي بدون اعتنا به پايان بندي به سبک داستان‌هاي غربي، نکته‌اي اخلاقي را باز مي‌گويد و با همان رندي لسان الغيب، امتداد حرکت آدمي را ارج مي نهد؛ همان بى خبر که بايد بکوشد صاحب خبر شود و تا راهرو نباشد کي راهبر شود.


به گزارش روابط عمومى بنياد سينمايى فارابى، در متن يادداشت عليرضا تابش كه به مناسبت چهلمين روز فقدان اين كارگردان نامدار سينماى ايران منتشر شده ، آمده است:
سبک روايي و ديدگاه اخلاقي عباس کيارستمي
امروز چهل روز است كه عباس کيارستمي رفته است، اما نام او بر تارک سينماي جهان مي‌درخشد. شايد براي سرزمين کهن سالي که در بستر تاريخ، بيشتر به واسطه شاعري و معماري شهره عالم بوده است، چنين دستاوردي در عرصه هنري ديداري بي‌نظير باشد - چنان بي‌نظير که امروز بتوان درک کرد چرا در زمان نخستين موفقيت‌هاي سينماگر نامدار ايراني، بسياري از فيلمسازان و منتقدان وطني به آن خودباوري نرسيده بودند و آغازي جديد براي سينماي نوين ايران را صرفاً به حساسيت‌هاي سياسي ربط مي‌دادند.

اما امروز که او رخت بر بسته و از ميان ما رفته، تأثيري سترگ بر سينماي جهان گذاشته است. در همين چند روز، يادداشت‌ها و يادنامه‌هاي چهره‌هاي سرشناس بين‌المللي بر نکاتي انگشت گذاشته است که بازخواني آثار کيارستمي را از جهاتي ديگر الزامي مي‌کند. براي نمونه، ديميتري ايپيدس – که عمري در جشنواره‌هاي تورنتو و سالونيکا حامي سينماي ايران بوده است – به نمايش نوعي از خردمندي در آثار کيارستمي اشاره مي‌کند که همچنان در مناطق سنتي و روستايي مشهود است. به واقع، براي مايي که با سرچشمه‌هاي روايت در شعر فارسي قرابت بيشتري داريم، اين نکته به نحوي ديگر قابل بررسي است. اگر امروز بپذيريم که همچنان روايت هر قوم منحصر به همان قوم است، کارآيي خط داستاني کم پيچ و خم و يا نظاره آدميان و اتفاقات پيرامونشان براي بازگويي نکته‌اي اخلاقي را به همان شکل که در مثنوي معنوي قابل ادارک است، در آثار کيارستمي نيز مشاهده مي‌کنيم.

کيارستمي هم بدون اعتنا به پايان بندي به سبک داستان‌هاي غربي، نکته‌اي اخلاقي را باز مي‌گويد و با همان رندي لسان الغيب، امتداد حرکت آدمي را ارج مي نهد؛ همان بى خبر که بايد بکوشد صاحب خبر شود و تا راهرو نباشد کي راهبر شود.

در دهه هشتاد ميلادي، در دوره‌اي که سينماي جهان به سمت رواياتي مغلق و پيچيده گرايش پيدا کرده بود، اتخاذ اين سبک روايي و ديدگاه اخلاقي، براي دنيايي که حکايات و تمثيلات ايراني را به خوبي نمي‌شناخت، به الگويي مينيماليستي براي فيلمسازي تبديل شد، ولي به همان شکلي که مارتين اسکورسيزي در يادداشت کوتاهش اشاره کرد، اين همه تأکيد بر جزئيات روايي و ظرافت‌هاي بصري، به هيچ عنوان شکلي مينيماليستي را تداعي نمي‌کرد. شايد آنچه پيروان او در سراسر جهان انجام دادند، تقليل سينماي کيارستمي به چارچوب‌هايي بين‌المللي بود که ظرفي کوچک‌تر از آفرينش‌هاي هنري فيلمساز رند ما بود. فيلمساز رندي که ثبت است بر جريده عالم دوام او...

عليرضا تابش

25مرداد 1395